شگفتی‌ها و اعجازهای پزشکی در قرآن

  • توسط
  • ۱۳۹۵-۱۰-۰۴
  • دیدگاه غیر فعال شده است

چکيده

نوشتار حاضر پیرامون آیاتی از قرآن است که حاوی مطالب و نکات پزشکی می‌باشد. نویسنده در پی آن است که با استفاده از آیاتی که درباره آناتومی و فیزیولوژی بدن به کار رفته شگفتی یا اعجاز قرآن را اثبات نماید.

منظور از اعجاز در این نوشتار مطالب طبی مطرح شده در قرآن است که مخاطبان عصر نزول از آن آگاهی نداشتند و بعدها حکمت آن، کشف و اسرار آن آشکار شد. مباحثی هم‌چون مراحل خلقت انسان، کمبود اکسیژن در ارتفاعات و رابطه تولید مثل با استخوان.

مقدمه

بیماری و سلامت از بدو خلقت بشر با انسان عجین بوده و با آن آشنا می‌باشد، به همین سبب انسان همواره برای درمان و دست یافتن به دارو تلاش می‌کرده است. انبیاء نیز به مسأله طبابت اهتمام خاصی داشتند (مقدسی، آفرینش و تاریخ، 1/419) و برای آن ارزش قائل بودند؛ (مجلسی، محمدتقی، بحار الانوار، 66/66) حتی اقدامات حضرت‌ عیسی(ع) در امر طبابت، اعجازآفرین بود. (کافی،1/28) در متون مقدس پیشینیان به امر سلامت اهمیت می‌دادند. قرآن حکیم که رسالت اصلی خود را در هدایت بشر به سوی کمال خلاصه و سلامت و پرورش روح را در قالب اخلاق و اعتقاد و احکام اشاره کرده (بقره/ 185) به سلامت جسم که مقدمه سلامت روح است توجه کامل داشته است، (آیات بهداشت تغذیه، جسم، جنسی، روان…) زیرا که نبود سلامتی، انسان را از مسیر تعالی روح باز می‌دارد. مطالب پزشکی که در قرآن مطرح شده دارای اعجاز و شگفتی است، در حالی که عقول بشر در آن زمان از کشف آن عاجز و در این زمان از شگفتی آن متعجب است. آنچه در این مسائل انسان را به تعجب وا می‌دارد آن است که قوانین و مقرارات قرآن با نظم طبیعت و سلامت جسم و روح انسان همگون است، به این معنا که نمی‌توان در قرآن مسأله‌ای یافت که با سلامت انسان در تضاد باشد.

مفهوم‌شناسی

«طب» در لغت به معناي درمان جسم و جان (قاموس المحيط،1/96؛ ابن منظور،لسان العرب، ابن منظور،1/554) آمده و در اصل به معناي «علم به شيء و مهارت در آن» است و به شخص از آن جهت که در عمل خود حاذق و ماهر است، طبيب مي‌گويند. (فراهیدی، العين، فراهيدي، 7/407؛ ابن فارس، مقاييس اللغة، 3/407) با توجه به تعريف لغوي به نظر مي‌رسد واژه «طب» براي درمان جسم و روح و روان انسان به کار مي‌رود.

«پزشکي» در فارسي به معناي دانش مداواي بيماران است. (عمید، حسن، فرهنگ فارسي عميد، دهخدا، لغت نامه دهخدا؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ذيل واژه پزشکي) از اين تعريف استفاده مي‌شود که واژه پزشکي براي درمان بيماري‌هاي جسم و روح و روان به کار مي‌رود.

«اعجاز» از ماده عجز به معنای ناتوان ساختن در کاری است که کسی قادر به انجام آن نیست (لسان العرب، ذیل ماده عجز).

«اعجاز پزشکی» به این معناست که مطلبی طبی در قرآن آمده و سالیان بعد اسرار نهفته آن کشف شده است و مردم عصر نزول نیز از آن اطلاعی نداشتند. قطعا کسی که بشر را خلق و قرآن را نازل کرده به تمام جوانب آن آشنایی دارد و به اسرار آن آگاهست. (قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّماواتِ وَالْأَرْض)؛ «بگو: «كسى آن (قرآن) را فرو فرستاده كه راز [ها] را در آسمان‏ها و زمين مى‏داند» (فرقان/ 6).

«شگفتی پزشکی» عبارت است از آموزه‌های طبی که در قرآن آمده ولی در عصر نزول برای اکثر مردم روشن نبوده، بلکه خلاف دیدگاه مشهور پزشکان آن عصر بوده است و بعد از نزول قرآن صحت آن مطالب کشف شده است ولی قبل از قرآن به صورت غیر مشهور مطرح بوده است.

پیشینه

ادعای اعجاز و شگفتی‌های پزشکیقرآن با نزول آن گره خورده است، زیرا معجزه قرآن علاوه بر فصاحت و بلاغت، به محتوای علمی آن که بشر عصر نزول از اسرار آن عاجز بود نیز بر می‌گردد که این موضوع حتی در احادیث گاه با عنوان شگفتی از آن یاد شده است، به عنوان مثال امام علی(ع) درباره آناتومی بدن می‌فرماید:

«اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَيَتَکلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَيَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ»؛ (نهج‌البلاغه، حکمت 8) «از ويژگي‌هاي انسان در شگفتي مي‌مانيد که با پاره‌اي «پي» مي‌نگرد و با «گوشت» سخن مي‌گويد و با «استخوان» مي‌شنود و از «شکافي» نفس مي‌کشد!!»

کتاب توحید مفضل که برگرفته از آیات و وحی می‌باشد نمونه بارزی از اشارات امام صادق(ع) به شگفتی‌ها و اعجاز پزشکی قرآن است.

کتاب‌های زیادی در این حوزه به طبع رسیده که کتاب عيون‌الانباء في طبقات الاطباء، تالیف ابن ابي‌اصبيعه ـ ترجمه نجم آبادي ـ به معرفی آنها پرداخته است. می‌بایست گفت که مصریان در عرصه تحقیق در اعجاز طبی قرآن سرآمد هستند. در عصر کنونی و با رشد طب و کشفیات تازه و همسوئی آن با قرآن، نظر محققین زیادی را جذب کرده و کتاب‌های متعددی به چاپ رسیده است که برخی از آنها عبارتند از:

اعجاز قرآن از نظر علوم‌امروزی، نیازمند شیرازی؛ اسلام و طب جدید، اسماعیل پاشا؛ من علم الطب‌القرآن، عدنان؛ پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رضایی اصفهانی؛ شگفتی‌های پزشکی در قرآن، حسن‌رضا رضایی و… .

مفاهیم طبی در قرآن

1) شفاء

واژه «شفاء» بكسر (ش) بمعنى صحّت و سلامت است. (لسان‌العرب، ذیل واژه شفی؛ قاموس، ‏4/59) در مفردات نیز آمده است: «الشفاء من المرض» (راغب اصفهانی، مفردات، ذیل واژه شفی) شفاء، یعنی رسيدن به كنار سلامتى. واژه «شفاء» شش مرتبه در قرآن مطرح شده است که در برخی از آیات به بعد روحی اشاره دارد مانند: (وَشِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ) (يونس/57) (ما هُوَ شِفاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ) (اسراء/82) (هُدىً وَشِفاءٌ) (فصلت/44) (وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنينَ) (توبه/14) و در برخی دیگر از آیات به شفاء جسمی نظر دارد: (فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ) (نحل/69) ) (وَإِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ) (شعراء/ 80).

2) مرض

واژه «مَرَض» يا بيمارى، یعنی خارج شدن حالت مزاج انسان از اعتدال كه ويژه انسان است. (راغب اصفهانی، مفردات، لسان العرب، ذیل واژه مرض) و بیش از 23 مرتبه در قرآن تکرار شده است. بيمارى يا مرض دو گونه است: یکی بيمارى جسمى می باشد، چنان كه در برخی از آیات ـ ده آیه ـ به بیماری جسمی اشاره دارد مانند: (بقره/184،185،196؛ نساء/43،102؛ مائده/6؛نور/61؛ مزمل/20).

این واژه در آیات زیر برای بیماری جسمی به کار رفته است:

(وَلا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ‏) (فتح/ 17) و (وَلا عَلَى الْمَرْضى) ‏(توبه/ 91).

استعمال دیگر این کلمه در بيماري‌هايى مانند: رذيلت و هرزگى، نادانى، ترس، بخل و حسد، نفاق و دورویى و… است که از صفات اخلاقى مذموم می‌باشند، مانند: (فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً) (بقره/ 10) (أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا) (نور/50 و ر.ک: توبه/ 125).

واژه «سقیم» نیز به معنای بیماری‌ای که در بدن مستقر شده (مصطفوی، حسن، التحقیق، ذیل واژه سقم و راغب‌اصفهانی،‌مفردات، همان) استعمال می‌شود و اکثراً درباره بیماری جسمی و حاد به کار می‌رود که در قرآن دو مرتبه ذکر است: (فَقالَ إِنِّي سَقيمٌ) (صافات/89) (فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَهُوَ سَقيمٌ) (صافات/145).

3) درد

در قرآن واژه «الیم» که به معنای درد شدّید است به مفهوم درد در قیامت اشاره شده است. (راغب، مفردات، ذیل واژه الم): (لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ) (بقره/ 104) در مفردات و قاموس و اقرب الموارد، (ذیل واژه الم) اليم را به معنى اسم فاعل (مؤلم = درد آور) گرفته‏اند ولى بهتر است گفته شود که صفت مشبهه است مثل شريف که دلالت بر دوام و ثبوت دارد، چرا که عذاب اخروى با این واژه توصيف شده است، پس عذاب اليم يعنى عذاب دردناك دائم. این كلمه 72 بار در قرآن آمده است.

بسامد آيات پزشکی

بدن انسان اندام‌هاي گوناگوني دارد كه خداوند در آفرينش تن آدمي آنها را تدبير كرده و براي هر يك فوايد و كاركردهايي ويژه نهاده است.(فخر رازی، تفسير الكبير، 1/91). از بين اندام‌ها و اعضای بدن، قرآن به موادي اشاره كرده است كه مهم‌ترين آن‌ها عبارتند از: مغز (آل‌عمران/191؛ سبأ/ 46؛ …)؛ انگشتان (بقره/ 19)؛ خون (بقره/ 30)؛ سرانگشتان (آل‌عمران/ 119)؛ پوست (نساء/ 56)؛ گردن (نساء/ 92)؛ آرنج (مائده/ 6)؛ دست و پا (مائده/ 22)؛ بيني، چشم، گوش، دندان (مائده/ 45)؛ پيشاني‌ (توبه/ 35)؛ سر (يوسف/ 36)؛ دهان (رعد/ 14)؛ ريش (طه/94)؛ اندام تناسلي (انبياء/91)؛ گوشت، استخوان (حج/5)؛ قلب (قصص/10؛ احزاب/ 10)؛ حنجره (احزاب/ 10)؛ دو طرف پيشاني (صافّات/ 103)؛ روده (محمد/ 15)؛ رگ گردن (ق/ 16)؛ شكم (نجم/ 32)؛ ترقوه (قيامت/ 26)؛ ساق (قيامت/ 29)؛ صورت (مطففين/ 24)؛ زبان (بلد/ 6)؛ لب‌ها (بلد/9) و… علاوه بر آن‌ها به برخی از دستگاه‌های بدن اشاره دارد مانند: رحم و مراحل جنین‌شناسی (مومنون/ 12ـ14)؛ طریقه به دست آمدن شیر (نحل/ 66) و … .

اشارات پزشکی در قرآن

الف. مراحل آفرينش انسان

  1. آفرینش انسان از خاک

قرآن در بعضي از آيات، آفرينش حضرت آدم(ع) را از خاك و در بعضي ديگر خلقت تمام بشر را از خاك مي‌داند. به عنوان مثال در آیه 6 سوره‌ سجده مي‌فرمايد: (وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ)‏؛ آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد. هم‌چنین در آیات دیگر خلقت تمام انسان‌ها را از خاک می‌داند (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ)؛ (مومنون/ 12؛ حج/ 5؛ غافر/ 67) «و به یقین انسان را از چکیده‌ای از گل آفریدیم»، اما در آیه 59 از سوره آل‌عمران، به آفرینش حضرت آدم(ع) از خاک اشاره دارد، نه همه انسان‌ها.

در بعضی از آیات از آفرينش انسان با «تراب» ((إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ)، (حج/ 5)، (غافر/67) و در برخی دیگر از واژه «طین» ياد شده است.

«طین» به معنی «خاک آميخته با آب، یا خاک مرطوب»‌ است.از آیه‌ (إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طينٍ لازِبٍ)؛ (صافات/ 11) «ما آن‌ها را از گل چسبنده آفریدیم» استفاده می‌شود که «طین» آميخته‌اي از آب و گل است که حالت چسبندگی دارد. اين واژه در قرآن 8 مرتبه و به صورت نکره درباره خلقت انسان آمده است که به معناي گل مخصوص است.

«تراب» به معنی خاک است که در معناي «مسکنة و خضوع» هم آمده است. ترب الرجل یعنی فقیر شد (از شدت فقر خاک نشین شد). قرآن 6 بار از تراب به صورت نکره، براي خلقت انسان استفاده كرده است. (مصطفوی، التحقیق؛ راغب اصفهانی، مفردات؛ ابن‌ منظور، لسان‌العرب؛ قرشی، قاموس قرآن، ذیل ماده طین و تراب).

درباره آفرينش حضرت آدم(ع) از خاک، تمامی مسلمانان و ادیان مختلف و قائلان به ثبات انواع (رضایی، حسن رضا، جهان‌شناسی‌/85 ـ105) اتفاق نظر دارند، اما سخن در اين است که خلقت بشر بعد از آن حضرت چگونه بود؟

گرچه بعضی این گونه توجیه می‌کنند که آیات در بیان واسطه‌هاست، یعنی انسان‌ها با واسطه آدم از خاک آفریده شدند. (مصباح‌یزدی، محمد تقی، معارف قرآن/330)، اما مفسران دیگر با کمک دانش جدید دریافته‌اند که بنیان ساختمانی وجود انسان، از خاک است. تحقیقات نشان داده است که اگر جسم انسان به اصل خود برگردانده شود، شباهت زیادی به یک معدن کوچک خواهد داشت که از ترکیب حدود 22 عنصر تشکیل یافته است.

همان‌گونه که گفته شد، بعضی از مفسران آیات را در بيان واسطه‌ها می‌دانند، (مشکینی، تکامل در قرآن/55) ولی با نگاه بیولوژیک و زيست‌شناسانه، نقش عناصر خاک در ايجاد و بقای انسان انکارناپذير است، چنان‌که بدن انسان به صورت معدن کوچک تصورپذير است. عناصر موجود در خاک از راه مواد غذایی با منشأ نباتی یا حیوانی یا محلول در آبی که از منابع زیرزمینی یا جاری به دست می‌آید، به بدن انسان راه می‌یابد. (ر.ك: دكتر دياب، عبدالحمید و قرقوز، طب در قرآن/77 ـ 75؛ شیرازی، قرآن و طبيعت/53 ـ 52؛ كريمي يزدي، مرتضی، شگفتي‌هاي پزشكي در قرآن/19 ـ 16؛ رضایی، حسن رضا، شگفتی‌های پزشکی در قرآن، ص 30).

با وجود اختلاف نظر در خلقت انسان از خاک و رابطه خاک با انسان می‌توان آن را با توجه به نظر اکثر دانشمندان، شگفتی قرآن برشمرد.

2 .آفرینش انسان از آب

یکی از مطالب شگفت ‌انگیز قرآن این است که آفرينش موجودات زنده حتی انسان را از «آب» می‌داند. آب در بعضی از آیات به صورت مطلق آمده است مانند: (و جعلنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ)؛ (انبیاء/30؛ نور/45) «و هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم» و در بعضی دیگر به آفرينش انسان از مطلق آب اشاره می‌کند، مانند: (وَهُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً)؛ (فرقان/ 54)؛ «و اوست کسی که از آب بشری آفرید و او را نسبی و دامادی قرار داد». در آیات دیگر به آب با ويژگي مخصوص اشاره شده است، مانند: (مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ)؛ (سجده/8؛ مرسلات/20) «از چکیده آب پست»، (خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ) (طارق/ 6)؛ «از آب جهنده».

در میان دانشمندان برای خلقت انسان از آب دو دیدگاه وجود دارد:

الف) منظور این است که آب بیشترین ماده تشکیل دهنده بدن انسان است، حتی حیات همه موجودات زنده ـ گیاهان و حیوانات ـ به آب بستگی دارد. آفرینش حضرت آدم(ع) نیز از «طین»؛ (مخلوطی از آب و گل) بود. (مكارم شيرازي، ناصر، تفسیر نمونه، 17/126).

بیان دیگر این نظریه این است که حدودحجم بدن را آب تشکیل می‌دهد و کاهش سریع آن با حیات منافات دارد. در شرایط معمولی نیز کل مواد مورد نیاز بدن از طریق خون به سلول‌های بدن می‌رسد و حدود 60٪ حجم خون را پلاسما تشکیل می‌دهد که بيشتر از آب تشکیل شده است و در صورت بروز کم‌آبی،‌ حرکت گلبول‌هاي قرمز و مواد غذایی مختل می‌گردد. حتی اگر خون‌رساني به يك عضو قطع شود، باعث نابودي آن عضو و به اصطلاح مردمي «سکته» (Infarczion) مي‌شود، لذا وابستگی حیات کلّیه موجودات از جمله انسان به آب، قطعي است.

ب)مقصود این است که انسان از منی و نطفه آفريده شده است. شاهد اين ديدگاه آیات ذیل می باشد: (فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً)؛ (فرقان/ 54) «او را نسبی و دامادی قرار داد» و (ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ)؛ (سجده/ 8).

«جعل» در آیات به معنی آفرینش و «نسل» به معنی فرزندان و نوه‌ها در تمام مراحل است و «سلاله» در اصل به معنی عصاره و فشرده خالص هر چیز است که منظور از آن در این آیه، نطفه آدمی است که در حقیقت عصاره کل وجود او می‌باشد. (مكارم شيرازي، ناصر، تفسیر نمونه، 17/126؛ ر.ک: بوکايی، مقایسه‌ای بین تورات، انجیل، قرآن و علم/ 25؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 2/445 ـ 437).

نتیجه:آیاتی که آفرينش انسان‌ها را به صورت مطلق از آب می‌دانند، با دیدگاه اوّل مطابقت دارند و علم نیز انگشت صحت بر آن می‌گذارد و آیات گروه دوم گوياي اين هستند که آفرينش انسان از آب منی می‌باشد که در هر دو صورت جزء شگفتی‌های علمی قرآن شمرد می‌شود.

3. نیاز انسان به اکسیژن

یکی از مسائلی را که قرآن در قالب تشبیه آن را بيان كرده است «نبود اکسیژن در آسمان» است. خداوند در ضمن تشبیهی حال افراد گمراه را این گونه بیان می‌کند (فَمَن يُرِدِ اللّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاَمِ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّمَا يَصَّعَدُ فِي السَّماءِ)؛ (انعام/ 125) «و هر كس را كه خدا بخواهد راهنماييش كند، سينه‏اش را براى (پذيرش) اسلام مى‏گشايد و هركس را كه بخواهد (بخاطر اعمالش) در گمراهى‏اش وا نهد، سينه‏اش را تنگِ‌تنگ مى‏كند، گويا مى‏خواهد در آسمان بالا برود… ».

واژه «صدر» به معنی «سینه» و «شرح» به معنی «گشاده ساختن» و «حرج» به معنای «تنگی فوق العاده و محدودیت شدید» است.

در آیه فوق تشبیه لطیفی به کار رفته است. اين سوال مطرح است كه چرا خدا تنگی سینه را به کسی که به سوي آسمان می‌رود، تشبیه کرد؟ و آسمان چه ویژگی‌ای دارد که به تنگی سینه و نفس می‌انجامد؟

نیاز بدن به اکسیژن

بافت‌های زنده بدن برای تداوم حیات به یک منبع انرژی نیاز دارند و آن محصول سوخت قند و نشاسته (چربی یا پروتئین) یعنی آمیخته شدن سوخت با اکسیژن است. این نیاز به گونه‌ای است که انسان در شبانه‌روز 11 متر مکعب یعنی14 کیلوگرم هوا لازم دارد. ( مکارم شیرازی، ناصر، در جستجوی خدا/87).

سوختن چربی در آتش و در بدن گرما تولید می‌کند. هر فرد عادی در حال استراحت کامل به حدود يكصد و دو کالری در دقیقه نیازمند است و برای تولید آن باید دويست و پنجاه سی سی اکسیژن به کار ببرد. انسان در حال استراحت حدود 75/3 لیتر هوا را در دقیقه با عمل دم به درون ریه ها می‌برد. این مقدار هوا حاوی هفتصد و پنجاه سی‌سی اکسیژن است که 3/1 آن برای تولید کالری به کار می‌رود. اين نياز در حین تنفس عمیق و سریع به حدود پانزده برابر افزايش مي‌يابد.

هوایی که به ریه‌ها داخل می‌شود 78% ازت، 21% اکسیژن و مقدار ناچیزی (03/0) گاز کربنیک دارد که به وسیله موهای دهلیز بینی و مژک‌های سلول‌های سطحی مخاط مجاری تنفسی تصفیه می‌شود. (ر.ک: یزدی، مرتضی، دانستنی‌های پزشکی/159ـ 156).

فرو بردن نفس به وسیله انقباض عضلات تنفسی است. اين عضله‌ها قفسه سینه را گشاد می‌کنند. بیرون دادن نفس نيز نتیجه برگشت این عضلات به حال استراحت و تنگ‌شدن قفسه سینه می‌باشد. تعداد تنفس براساس جثه حیوان است، مثلاً موش در هر دقیقه 150 مرتبه، نوزاد 40 مرتبه و انسان بالغ 16 مرتبه نفس می‌کشد. (یزدی، مرتضی، دانستنی‌های پزشکی/159ـ 156).

کمبود اکسیژن در ارتفاعات

اکسیژن، 21% هوای سطح زمین را تشکیل می‌دهد. هوا در ارتفاع 67 مایلی از اکسیژن خالی است و انسان در ارتفاع 4 هزار متری به تنگی نفس، سستي، سر درد و تهوع دچار می‌شود. در ارتفاع 6 هزار متری و بالاتر به واسطه کمبود اکسیژن و نرسیدن مقدار لازم اکسیژن به سلول‌های مغز، از هوش می‌رود (یزدی، مرتضی، دانستنی‌های پزشکی/365) و می‌میرد.

«تورشیلی» اولین کسی بود که فشار جو را کشف کرد. وی میزان این فشار را معادل فشار عمود هوای دور کره زمین بر یک سانتی مترمربع از آن تخمین زد که معادل فشار عمودی از جیوه به طول 76 سانتی‌متر است. هرچه از سطح زمین بالاتر رویم، از میزان این فشار کاسته می‌شود و باعث ایجاد اختلال در رسیدن هوا از راه ریه‌ها به خون می‌گردد. از طرفی کاهش فشار هوا باعث انبساط گازهای موجود در معده و امعاء مي‌شود و در پي آن دیافراگم به طرف بالا می‌رود و موجب ایجاد نارسایی در کار انبساط ریه‌ها و تنفس می‌گردد. (ر.ک: دکتر دیاب عبدالحمید و قرقوز، به طب درقرآن/19ـ 18).

نتيجه:نبود اکسیژن در آسمان در قرون اخیر کشف شد، اما قرآن چهارده قرن پيش در قالب تشبیه به آن اشاره كرده است و اين از معجزاتقرآن است

4. رابطه تولید مثل و استخوان

قرآن از زبان حضرت زکریا این گونه می‌فرماید: (قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيّاً وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِراً فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيّاً)؛ (مریم/4ـ5) «گفت: «پروردگارا! به‏راستى من استخوانم سست گرديده و از جهت پيرى، (موى) سر شعله ‏ور شده (و سفيد گشته است.) و پروردگارا! (من) به سبب خواندن تو در (زحمت و) بدبختى نبوده‏ام. و در حقيقت، من بعد از خودم از بستگانم ترسانم در حالى كه زنم نازاست؛ پس از جانب خود سرپرستىِ (فرزندى) را به من ببخش».

خداوند به او بشارت پسری به نام یحیی را داد. زکریا(ع) پرسيد: پروردگارا! چگونه من صاحب فرزند خواهم شد،‌ با اينكه همسرم نازاست و خودم نیز از شدت پیری از كار افتاده‌ام!» (مریم/ 8)

واژه «وهن»، به معنی ضعف و كاهش نیرو است. زکریا ضعف خود را به استخوان هایش نسبت داد، چون پایه هستی آدمی، استخوان است و انسان در تمام حرکت‌ها و سکون‌هایش به آن تكيه دارد. (علامه طباطبایی، محمد حسین، المیزان، 14/9) علاوه بر آن، در زمان پیری فعالیت بخش تخریبی استخوان بيشتر و قدرت خون‌سازی آن كم مي‌شود و در نتیجه تولید مثل که استخوان دخالت مستقیم در آن دارد، كاهش مي‌يابد، لذا در سنین پیری پوکی استخوان افزایش می‌یابد. اين عارضه در زنان یائسه به علت نبود هورمون‌های جنسی بیش‌تر است. (مجله دانشمند، س43، ش 506، ص61).

بنابراین آیه فوق را می‌توان یکی از معجزاتعلمی قرآن نامید، زيرا قرن‌ها قبل، ارتباط استخوان و تولید مثل را بیان کرده است.

جمع‌بندی:قرآن به مسئله آناتومی و فیزیولوژی بدن اشاره کرده اما نه به عنوان هدف اصلی. اشارات قرآن به مسائل طبی نشان از آن دارد که مخاطبان عصر نزول اطلاع چندانی از آن نداشتند، تا جایی که سال‌ها و حتی قرن‌ها بعد اسرار آن آشکار شده است و اعجاز بودن آن را اثبات می‌کند.

منابع

دکتر حسین علایی*

پزشک و فارغ التحصیل تخصصی تفسیر

حجت‌الاسلام حسن رضا رضایی*

کارشناسی ارشد علوم قرآن و تفسیر

تهیه و تنظیم : سرکار خانم معصومه سادات رضوی زاده

دبستان دخترانه امام حسین (ع) و احد 2

قبلی «
بعدی »

آمار سایت