قرآن وزیبایی ها

  • توسط
  • ۱۳۹۶-۰۹-۰۵
  • دیدگاه غیر فعال شده است

آنگاه که تنها شدی ودرجستجوی یک تکیه گاه مطمئن هستی برمن توکل نما.(نمل ،79)

آنگاه که نومیدی بر جانت پنجه افکنده ورها نمیشوی،به من امیدوار باش.(زمر،53)

آنگاه که سرمست زندگانی دنیا ومغرور به آن شدی ،به یاد قیامت باش.(فاطر،5)

آنگاه که در پی تعالی وکمال هستی ،نیت را پاک والهی کن .(فاطر،29-30)

آنگاه که دوست داری به آرزویت برسی،به درگاهم دعا کن تا اجابت نمایم.(غافر،60)

آنگاه که دوست داری کسی به یادت باشد، به یاد من باش.(بقره،152)

آنگاه که دوست داری بامن هم سخن شوی،نمازرابه یاد من بخوان.(طه،14)

آنگاه که روحت تشنه رازو نیایش ودعا است،  آهسته مرا بخوان.(اعراف،55)

آنگاه که شیطان همواره در پی وسوسه توست ،به من پناه ببر.(مومنون،97)

آنگاه که لغزشها روحت را آزرده ساخت ،در توبه به روی تو باز است.(قصص،67)

آیا ایمان بدون عمل ارزش دارد؟

درقرآن همواره ایمان درکنار عمل صا لح آمده است :«آمنوا وعملوالصالحات»ایمان وعمل صالح مانند نخ وسوزن هستندوبه شرطی کارایی دارند که به هم متصل باشند.با جدایی آنها ازهم،چیزی دوخته نمی شود. قران میفرماید:اگرخدا رادوست دارید ،از پیامبر اطاعت کنید:«ان کنتم تحبون الله فاتبعونی» (آل عمران ،31)بسیارند کسانی که می گویند:ایمان داریم ولی عمل نمی کنند،می گویند:خدا را دوست داریم ولی با او حرف نمیزنند ونماز نمی خوانند ،می گویند:ولایت امیرالمومنین علیه السلام رابه دل داریم،اما در عمل هیچ شباهتی به آن حضرت ندارند،می گویند :به امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)ایمان داریم ،ولی سهم امام را که برآنان واجب است نمیپردازند،اگر به دنبال این ادعاها عمل وحرکتی نباشد ،باید در صداقت خود شک کنیم. در روزگار قدیم کسانی راکه در جنگ ها اسیر می شدند به نام برده در بازار میفروختند. شخصی به بازار برده فروشان آمد تا برده ای خریداری کند.هربرده که هنری داشت گرانتر بود.به سراغ برده ای رفت ودید قیمت آن بسیارگران است.سبب را پرسید،گفتند:اوتشنه شناس است ومیفهمد چه کسی تشنه است.خریدار علاقمند شد،او را خرید وبه منزل آورد و دوستانش را دعوت وغذایی تهیه کرد ولی سر سفره آب نگذاشت .مهمانان چند لقمه ای که خوردند،یکی پس ازدیگری تقاضای آب نمودند.برده تشنه شناس نگاهی به اومیکرد و می گفت:دروغ میگوید،او تشنه نیست.کم کم به تعداد تشنه ها اضافه شد وهر کدام فریاد آب سر دادند.اما برده می گفت:همه دروغ می گویند.تا اینکه یک نفر از میان آنان برخاست تا آبی تهیه کند. برده گفت:این شخص راست می گوید،زیرا از جایش بلند شدودادوفریاد نکرد. آری،کسی درادعای خود صادق است که حرکت واقدامی کند.کسانی که اهل عمل نیستند،در واقع مومن نیستند وتنها ادعای ایمان دارند.

نقش ایمان به خدا در زندگی انسان چیست؟ ما اگر وارد منزلی شویم که میدانیم این خانه نه صاحبی داردونه حسابی،نه دوربینی درکار است ونه کنترلی،هیچ دلیلی یرای نظم ودقت وانضباط درکارنیست.در خانه ی رها،ما  هم رها هستیم وهرچه ریخت وپاش نکنیم ونفس خود را کنترل کنیم ضرر کرده ایم،ولی اگر بدانیم که این خانه صاحب وحسابی دارد و تمام رفتارما زیرنظراوست، به  گونه ای  دیگر زندگی خواهیم کرد.اگرایمان بیاوریم که این هستی،صاحبی دارد به نام خدای حکیم وحسابی در کاراست به نام معاد وبرای تمام افکارورفتاروگفتارما پاداش یا کیفری هست،مانیزحساب کارخود را میکنیم وخواسته های نفس سرکش خود را مهار میکنیم. کارهایی را که صاحب خانه نمی پسندد،انجام نمی دهیم،زیرا می دانیم به حساب تمام کارهای خیر یا شر مارسیدگی می شودوخداوند با شماست هر جا که باشید.( سوره حدید،آیه4)

تهیه کننده”مرضیه قانع عباس نژاد”

 

قبلی «
بعدی »

آمار سایت