قصه حضرت ایوب-دبستان دخترانه امام حسین علیه السلام واحد۳

  • توسط
  • ۱۳۹۷-۱۰-۱۸
  • دیدگاه غیر فعال شده است

ایوب در یکی از نواحی شام به نام بثنه زندگی می کرده است و ۷ سال در آن شهر به عبادت و پرستش خداوند مردم را تبلیغ می نموده و فقط سرانجام ۳ نفر دعوت او را اجابت نموده اند. وی یکی از پیامبران است که قرآن نبوت و پیامبری او را بیان کرده است. او فردی مهربان و با تقوا بوده و در مهمان نوازی شهرت داشته و قوم خود را به پرستش خدا دعوت می نموده است.

ایشان دارای مال فراوانی بوده و دارای خدمه و حشم فراوانی بوده است.

اوقاتی بر او گذشت که همه اموال خود را از دست داد و به انواع بلایا و امراض مبتلا گشت و جز زبانش که به ذکر خدا مشغول بود عضو سالمی برایش نماند ولی او در تمامی این مراحل صبر نمود و ناله نکرد.

بیماری او آنقدر طولانی شد که هیچکس با او هیچ رابطه نداشت و به خاطر بیماری اش او را از شهر بیرون نمودند و جز همسرش هیچکس دیگر به او مهربانی ننمود و در راه نگهداری و مراقبت از او تمام مال و دارایی خود را از دست داد تا جایی که مجبور شد برای گذران زندگی برای مردم کار کند. همه این گرفتاری ها صبر ایوب را زیاد کرد تا آنجایی که صبر او زبانزد خاص و عام شد.

او بین ۷ تا ۱۸ سال به طور دائم در رنج و عذاب بود و همه او را شماتت می کردند. خدای متعال نحوه شفا یافتن او را چنین بیان نموده: ای ایوب! با پای خود به زمین بکوب.

آن حضرت نیز چنین نمود و به دستور خداوند چشمه ای از آب سرد جوشید و به فرمان خداوند از آن آب نوشید و بدن خود را در آن شستشو داد و تمام امراضش اینگونه از بین رفت.

گرد آوردنده : خانم اخلاقی – کلاس سوم ( دبستان دخترانه واحد ۳ مشهد )

قبلی «
بعدی »

آمار سایت