قوم ثمود برای تصدیق سخنان حضرت صالح و دعوت ایشان به سوی توحید از وی معجزهای خواستند تا در صورت توانایی بر این امر ایمان بیاورند و از بتپرستی و گناه دست بردارند؛ وقتی حضرت با خواستهی آنان موافقت کرد، از ایشان خواستند که از دل کوه و از داخل سنگ شتری بیرون بیاورد! بعد از دعای حضرت خداوند دعای صالح را مستجاب کرد و ناگهان سنگ شکافته شد و از دل آن ماده شتری بیرون آمد که بلافاصله درد زایمان گرفت و بچهای را به دنیا آورد:
«قَالَ یا قَوْمِ… قَدْ جَاءَتْکُمْ بَینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ هَذِهِ نَاقَهُ اللَّهِ لَکُمْ آیهً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیأْخُذَکُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»«گفت: ای قوم من… دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده: این “ناقه” الهی برای شما معجزهای است؛ او را به حال خود واگذارید که در زمین خدا (از علفهای بیابان) بخورد! و آن را آزار نرسانید، که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت!»
به امر خداوند آب آن منطقه تقسیم شد، یک روز برای شُرب ناقه و روز دیگر برای مردم! ناقه در روز خود برای نوشیدن آب میآمد و در پایان روز میرفت، و قوم در روزی که آب سهم ناقه بود، از شیر او استفاده میکردند؛اما عواملی چون استکبار، طغیانگری، روحیه ظلم و ستمگری، کفر و الحاد قوم ثمود موجب شد که شقی ترین آنها(قدار بن سالف) ناقه را پی کند.طبق نقل پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله- او شقیترین فرد در میان اولین انسانها بود. قوم صالح، بعد از پی کردن ناقه، بیشرمی را به نهایت خود رسانده و گفتند:
«ای صالح! اگر تو از فرستادگان خدا هستی، آنچه ما را با آن تهدید میکنی، بیاور!» صالح به آنها گفت: سه روز در خانههایتان بهرهمند گردید و بعد از آن، عذاب الهی فرا میرسد، وعدهای که دروغ نخواهد بود!
مراد از واژه “دار” در “تَمَتَّعُوا فِی دَارِکُمْ” خانه ای است که انسان در آن با آرامش زندگی میکند و در آیه منظور شهری بود که قوم ثمود آنجا زندگی میکردند. هنگامیکه قوم ثمود عذاب الهی را مشاهده نمودند، از کردار خود پشیمان شدند،اما دیگر سودی نداشت و صیحه آسمانی آنها را در برگرفته، پس آنها از شدت عذاب به صورت خشک شده، به روی افتاده و هلاک شدند.
گردآورنده : سرکار خانم گردان آموزگار محترم دوم یک – دبستان دخترانه واحد ۳ مشهد